ظهور کن

 

 

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

 

قلبم یک چشم به هم زدنی سنگ می شود

 

 آقا ببخش که سرم گرم زندگیست

 

 کمتر دلم برای شما تنگ می شود

 

 

 اللّهم عجّل لولیک الفرج 

 


ن :
ت : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393
ظهور کن

 

 

یار من ،یوسف نیا،اینجا کسی یعقوب نیست 

 

لحظه ای چشمانشان از دورریت ،مرطوب نیست 

 

ای گل زیبای من از غربتت اشکی نریز 

 

نازنین اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست.

 

 

 

 


ن :
ت : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393
ظهور کن

 

 

راحت همگی به راحتی تن دادیم

 

یک مشت شعار نامعین دادیم

 

هر هفته غروب جمعه ها ما تنها

 

آموزش منتظر نشستن دادیم

 


ن :
ت : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393
ظهور کن

 

 

ما با تو که روبرو شدیم آقا جان!

 

پیش تو بی آبرو شدیم اقا جان!

 

خواندیم تو را و خودمان خوابیدیم

 

چوپان دروغگو شدیم آقا جان!

 

نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو

 

اما گله بی شمار داریم از تو

 

ما منتظر تو نیستیم آقاجان

 

تنها همه «انتظار» داریم از تو

 


ن :
ت : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393
ظهور کن

 

 

تقصیر من است اینکه، کم می آیی

 

                      هر گاه شدم اسیر غم می آیی ...

 

این جمعه و جمعه های دیگر حرف است

 

                           آدم بشوم ؛ سه شنبه هم می آیی !!!!


ن :
ت : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393
ظهور کن

 

 

ای که دائم به جهان منتظر منتظری

گیری از مردم دانا ز ظهورش خبری

 

روز و شب ذکر زبان تو بود یا مهدی

در فراقش غم دل داری و اشک بصری

 

فرض کن، حضرت مهدی به تو ظاهر گردد

بر در خانه و یا بر سر کوی و گذری

 

ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی

باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری؟

 

دیده ای هست تو را قابل دیدار امام

می توانی تو به خورشید جمالش نگری؟

 

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟

لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟

 

پول بی شبهه و سالم ز همه دارائیت

داری آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟

 

گر بپرسد ثمرت چیست تو از طول حیات

داری از بهر ارائه سند مختصری؟

 

ور بپرسد عملت چیست ز بگذشتن عمر

در عملکرد تو باشد عمل معتبری؟

 

برده ای نان و غذا بهر مساکین یک شب

یا تو داری ز یتیمان و فقیران خبری؟

 

در پی امر به معروف و نهی از منکر

بوده ای بهر محبان ولایت سپری؟

 

هیچ گه داشته ای بهر ظهور حضرت

ناله نیمه شب و ذکر دعای سحری؟

 

آن چنان هست که افسرده و غمگین نشوی

گر بگیرد " سِمت تو"  بدهد بر دگری؟

 

داری آمادگی آنکه اگر حضرت خواست

از سر مال جهان بهر خدا در گذری؟

 

واقفی از عمل خویش تو بیش از دگران

می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری ؟

 

گر از این جمله که گفتم همه را دارایی

خوش به حال تو که خود ساخته و منتظری

 

ور از این گفته تو را هست قصوری بیگی

توبه کن بلکه ز محبوب بیابی اثری

 

 

 

 

 


ن :
ت : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393
ظهور کن

 

روزی هزار بار دلت راشکسته ام

 

بیخود به انتظار وصالت نشسته ام 

 

 

 

هربار این تویی که رسیدی و در زدی

 

هربار این منم که در خانه بسته ام 

 

 

 

هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی

 

هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام

 

 

 


ن :
ت : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393
ظهور کن

 

کارنامه‌ام

 

پر از تقلب و گناه

 

خط خطی سیاه

 

هیچ وقت درسخوان نبوده‌ام ولی

 

در شب تولدت

 

مثل کاج

 

توی طاق نصرت محله کار کرده‌ام

 

شاخه‌های خشک داربست را

 

بهار کرده‌ام

 

*

 

راستی دو روز قبل

 

سرزده به خانه‌ی دل امید - همکلاسی‌ام - سر زدی

 

ولی چرا

 

به خانه‌ی حقیر قلب من نیامدی؟

 

رد شدم، قبول

 

ولی به من بگو

 

کی به من اجازه‌ی عبور می‌دهی؟

 

راستی اگر ببینمت

 

به من هر چه خواستم می‌دهی؟

 

کارنامه‌ی مرا

 

دست راستم می‌دهی؟

 

نا امید نیستم ولی به خاطر خدا

 

از کنار نمره‌های زیر ده عبور کن!

 

ای عصاره گل محمدی!

 

فصل امتحان سخت ما ظهور کن !


ن :
ت : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.